آیه 4 سوره ذاریات

از دانشنامه‌ی اسلامی

فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا

[51–4] (مشاهده آیه در سوره)


<<3 آیه 4 سوره ذاریات 5>>
سوره :سوره ذاریات (51)
جزء :26
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

قسم به فرشتگان که کار جهانیان را (به اذن خدا) قسمت کنند.

و سوگند به فرشتگانی که [به امر خدا] کارها را [برای تدبیر امور هستی میان خود] تقسیم می کنند،

و تقسيم‌كنندگان كار[ها]،

و سوگند به فرشتگانى كه تقسيم‌كننده كارهايند.

و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم می‌کنند،

ترجمه های انگلیسی(English translations)

by [the angels] who dispense [livelihood] by [His] command:

Then those (angels who) distribute blessings by Our command;

And those who distribute (blessings) by command,

And those that distribute and apportion by Command;-

معانی کلمات آیه

«الْمُقَسِّمَاتِ»: تقسیم‌کنندگان. مراد فرشتگان است که هر یک عهده‌دار کاری از کارهای جهان هستند. رابطه ذاریات، حاملات، جاریات، و مقسمات در این است که تا بادها ابرها را به حرکت در نیاورند و آنها را بارور و تلقیح نسازند، آبی در میان نخواهد بود، و اگر آب نباشد، کشتیها از حرکت می‌ایستند، و دنیای زندگان کره زمین هم نابود می‌شود، و هنگامی که جانداران و بویژه انسان بر کره زمین نباشند، کار فرشتگان راجع به انسان تعطیل می‌گردد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره ذاريات‌

اين سوره شصت آيه دارد ودر مكّه نازل شده است.

نام اين سوره از اولين آيه آن گرفته شده است: «وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً» و به معناى بادهاى تندى است كه اشيا را پراكنده مى‌كند.

آغاز و پايان اين سوره با معاد است و مباحثى درباره‌ى توحيد و نشانه‌هاى خداوند در هستى، داستان فرشتگانى كه مهمان حضرت ابراهيم عليه السلام شدند و به او بشارت فرزند دادند، اخطار به قلع و قمع قوم لوط و اشاره‌اى به داستان برخى پيامبران، همچون موسى و نوح و قوم عاد و ثمود، بيشترين آيات اين سوره را در برمى گيرد.

قرآن با بيان تاريخ انبياى گذشته و سختى‌ها و مشكلات آنان در راه هدايت مردم، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را به صبر و استقامت دعوت مى‌كند.

جلد 9 - صفحه 240


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً «1» فَالْحامِلاتِ وِقْراً «2» فَالْجارِياتِ يُسْراً «3»

سوگند به بادهايى كه با شدّت اشيا را پراكنده مى‌كنند. پس به ابرهاى گران بار سوگند. پس به كشتى‌هايى كه به آسانى در حركتند سوگند.

فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً «4» إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ «5» وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ «6»

پس به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى‌كنند سوگند. كه آنچه وعده داده مى‌شويد، قطعاً راست است. و حتماً (روز) جزا واقع‌شدنى است.

نکته ها

«ذاريات» جمع «ذارية» به معناى بادهاى شديد، از «ذرو» به معناى پاشيدن و پراكندن است. «وقر» به معناى بار سنگين و مراد از آن در اينجا ابرهاى پرباران مى‌باشد.

«جاريات» به معناى كشتى‌ها يا نهرهاى روان است.

بر اساس روايات، مراد از «ذاريات»، بادها ومراد از «حاملات»، ابرها ومقصود از «جاريات»، كشتى‌ها و منظور از «مقسّمات»، فرشتگانى هستند كه ارزاق را تقسيم مى‌كنند. «1»

«يسر»، ضد «عسر» و به معناى آسانى است. مراد از «فَالْجارِياتِ يُسْراً» كشتى‌هايى است كه به آسانى و آرامى حركت مى‌كنند.

بادها كه عامل حركت كشتى‌ها و ابرها كه مايه‌ى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد

«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 9 - صفحه 241

سوگند خداوند واقع شده‌اند.

حيات بشر، حيوانات و گياهان در گرو باران است و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند.

نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيع‌ترين، ارزان‌ترين و كم حادثه‌ترين راه‌ها، راه‌هاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مى‌شود كه چند روزى كشتى‌هاى جهان متوقّف شوند.

امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً» ملائكه‌اى هستند كه هر روز ارزاق مردم را بين طلوع فجر تا طلوع خورشيد تقسيم مى‌كنند. «1»

در تقسيم ارزاق، به هر فرد و قبيله و منطقه‌اى، سهمى و چيزى داده مى‌شود و چيز ديگرى داده نمى‌شود، تا براى جبران كمبود، مسئله مشاركت، تعاون، رقابت، تجارت، حركت و ابتكار راه بيفتد و هيچ فرد و قبيله‌اى، خود را از هر جهت بى‌نياز نبيند و دست به طغيان نزند. آرى تنگناها در كنار گشايش‌ها، به طور حكيمانه‌اى قرار گرفته است. «قرن بسعتها عقابيل فاقتها» «2»

توجّه به قدرت‌نمايى خداوند در باد و ابر و كشتى، پذيرفتن معاد را براى انسان آسان مى‌كند. در آغاز اين سوره با چهار سوگند پياپى، قطعى بودن وقوع قيامت بيان شده است.

حروف‌ «إِنَّما» و «ان»، حرف «لام» در كلمات‌ «لَصادِقٌ» و «لَواقِعٌ» و جمله اسميه، همه نشانه‌ى تأكيد هستند.

نمونه‌هايى از وعده‌هاى الهى كه در دنيا محقّق شده است:

خداوند به مادر موسى دستور داد كه نوزادش را به آب افكند و به او فرمود: ما او را به تو برمى‌گردانيم و از پيامبرانش قرار مى‌دهيم، «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» «3» اين وعده بزرگ صورت پذيرفت.

خداوند به پيامبر اسلام وعده داد كه تو را در برابر مسخره‌كنندگان كفايت مى‌كنيم، «إِنَّا

«1». من لايحضر، ج 1، ص 504.

«2». نهج‌البلاغه، خطبه 91.

«3». قصص، 7.

جلد 9 - صفحه 242

كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ» «1» وعده داد نام تو را بلند مى‌گردانيم، «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» «2» و به وعده‌هاى خود عمل كرد.

خداوند، بارها پيروزى حقّ بر باطل و خوش عاقبتى اهل تقوا را وعده داده و به وعده‌اش عمل كرده است. نام امام حسين عليه السلام ماند و نام قاتلان او محو شد.

كسانى‌كه به وعده خود عمل نمى‌كنند يا عاجزند يا حيله‌گر و يا فراموشكار و ذات مقدّس الهى از تمام اين عيب‌ها به دور است.

پیام ها

1- سوگند به پديده‌هاى طبيعى همچون ابر و باد و باران، توجّه اسلام را به كشف قوانين هستى و تدبير حاكم بر آنها در جهت خداشناسى نشان مى‌دهد. وَ الذَّارِياتِ‌ ... فَالْحامِلاتِ‌ ... فَالْجارِياتِ‌ ...

2- خداوند امور انسان را از طريق فرشتگان به انجام مى‌رساند. و «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً»

3- قرآن، براى اعتلاى فكر بشر، او را به محسوسات و غير محسوسات، متوجّه مى‌سازد. وَ الذَّارِياتِ‌ ... و فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً

4- در برابر ترديد ديگران، بايد با قاطعيّت و صلابت و صراحت از حق سخن گفت. «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» (كلمه انّ و حرف لام، براى تأكيد است)

5- وعده معاد و سرانجام جهان، مستمر و پى در پى بوده است. «تُوعَدُونَ»

6- خداوندى كه در هستى آن همه قدرت‌نمايى كرده است، از عمل به قولش عاجز نيست. «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ»

7- اين همه اسباب طبيعى و غير طبيعى، (باد و ابر و كشتى و فرشته)، تنها براى خوردن و مردن و نيست شدن نيست. «وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ»

8- خداوند، هم به وعده‌هايى كه در دنيا داده عمل مى‌كند و هم به وعده‌هايى كه براى آخرت داده است. «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ»

«1». حجر، 95.

«2». شرح، 4.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 243

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً «4»

فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً: پس سوگند به قسمت كنندگان امرى را كه واگذار ايشان است، يعنى به ملائكه كه امور باران و روزى و آجال را دارند. مراد، چهار ملك مقرب باشند كه مقسم امور بندگانند: 1- جبرئيل به وحى. 2- ميكائيل به رحمت. 3- عزرائيل به قبض ارواح. 4- اسرافيل به نفخ صور.

تنبيه: دو مطلب بيان مى‌شود:

جلد 12 - صفحه 251

1- آنكه سوگند براى تأكيد مطلب و عادت جارى شده كه براى مسجل نمودن مطلب سوگند ياد كنند تا دفع تشكيك شده كلام را باور كند، و چون قرآن مجيد بر لسان محاوره عرب نازل شده بنابراين يك قسمت آيات فرقان حميد مصدر به قسم و سوگند واقع شده.

2- آنكه براى خداست سوگند به هرچه خواهد از مخلوقات خود، زيرا مخلوقات، شواهد قدرت و آيات عظمت الهى است مانند آسمان و زمين و آفتاب و ماه و باد و ابر و ملائكه و غيره، لكن بر هيچكس جايز نيست سوگند مگر به خداى تعالى.

در مجمع- از حضرت باقر و صادق عليهما السّلام: لا يجوز لاحد ان يقسم الّا باللّه تعالى و اللّه سبحانه يقسم بما شاء من خلقه‌ «1». فرمودند: جايز نيست براى هيچكس سوگند خوردن مگر به خداى تعالى و خداوند سبحان سوگند نمايد به آنچه خواهد از مخلوقاتش.

و به همين معنى حديثى در كافى از حضرت باقر عليه السّلام نيز وارد است‌ «2».

در احتجاج طبرسى رحمه اللّه و كشّاف زمخشرى روايت نموده كه روزى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در منبر كوفه خطبه فرمود، در اثناى كلام فرمود:

(سلونى قبل ان تفقدونى فانّ العلم يفيض بين جنبىّ فيضا لو وجد مستفيضا) بپرسيد از من پيش از آنكه مرا نيابيد كه علم از ميان هر دو پهلوى من فيضان مى‌كند، اگر كسى را يابد كه طلب فيض نمايد. ابن الكوا برخاست گفت: يا امير المؤمنين از تو چند چيز سؤال مى‌كنم اگر جواب گفتى تو در اين دعوى صادقى و الّا كاذب. فرمود: هر سؤالى دارى بكن. گفت: خبر ده مرا از و الذاريات ذروا؟ فرمود: آن بادها هستند. گفت: فالحاملات و قرا؟ فرمود: آن ابرها هستند. پرسيد: فالجاريات يسرا؟ فرمود: كشتيها هستند. پرسيد:

«1» مجمع البيان ج 5 ص 153.

«2» فروع كافى ج 7 ص 449 از امام باقر عليه السّلام و ص 438 از امام سجاد عليه السّلام.

جلد 12 - صفحه 252

فالمقسمات امرا؟ فرمود: ايشان ملائكه‌اند «1».

حاصل، حق تعالى به اين امور غريبه كه مستلزم منافع بندگان و متضمن دلالت بر وحدانيت و علم و قدرت سبحانى هستند، قسم ياد مى‌فرمايد بر اينكه:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً «1» فَالْحامِلاتِ وِقْراً «2» فَالْجارِياتِ يُسْراً «3» فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً «4»

إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ «5» وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ «6» وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ «7» إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ «8» يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ «9»

قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ «10» الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ «11» يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12» يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13» ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14»

ترجمه‌

سوگند به پراكنده‌كنندگان پراكنده كردنى‌

پس به حمل- كنندگان بار گران را

پس به روندگان بآسانى‌

پس به قسمت‌كنندگان كار را

همانا آنچه وعده داده ميشويد هر آينه راست است‌

و همانا جزا واقع و حاصل است‌

قسم به آسمان داراى راههاى خوب مزين‌

همانا شما در گفتارى مختلف با يكديگريد

رو گردانده ميشود از آن كسيكه رو گردانده شده باشد

لعنت بر دروغگويان‌

آنها كه در جهلى فرا گيرنده بيخبر و غافلانند

ميپرسند كى خواهد بود روز جزا

روز كه آنها در آتش دوزخ سوخته و معذب شوند

بچشيد سوختن و عذاب خود را اينست آنچه كه در وقوعش شتاب مينموديد.

تفسير

خداوند متعال در ابتداء اين سوره مباركه قسم ياد فرموده ببادهاى پراكنده كننده خاك و خاشاك زمين را و بأبرهاى حمل كننده بار گران باران را و بكشتيهاى جارى شونده در دريا بسهولت و آسانى بكمك باد و به ملائكه‌اى كه مقسّم امور و ارزاق بندگانند كه آنچه وعده داده شده‌ايد از ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ و صراط و ميزان و غيرها راست است و روز جزا حاصل و واقع خواهد شد جاى شك و ترديد نيست چنانكه بطرق معتبره اينمعنى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و در فقيه از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه المقسّمات امرا ملائكه تقسيم كننده روزيهاى بنى آدمند ما بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب پس كسيكه بخوابد در آنوقت‌

جلد 5 صفحه 62

خوابيده است از روزيش و معمولا قسم براى تأكيد كلام ياد ميشود و بايد بچيزى تعلق بگيرد كه قدر و منزلتى در خارج داشته باشد و باد و باران و كشتى‌رانى، وسائل ارتزاق و تجارت مردم است و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه جائز نيست از براى احدى كه قسم ياد نمايد مگر بخداى تعالى ولى خدا قسم ياد ميكند بآنچه بخواهد از خلقش و در كافى هم از امام باقر عليه السّلام اينمعنى نقل شده است و بر حسب قاعده اصول دين بايد بدليل و برهان ثابت شود و قسم براى اثبات آن كافى نيست ولى براى نفوس ضعيفه كه قاصر از فهم دليل ميباشند ظاهرا يقين از هر راهى پيدا شود كافى است و براى عقول قويّه هم قسم خدا قطعا مؤكّد اعتقاد است و خداوند به بيانات و وجوه متعدّده كه مزيدى بر آن متصوّر نيست اثبات معاد را فرموده بود و اينك بقسم تأييد و تأكيد شده و محتمل است خدا خواسته باشد بآنچه قسم ياد نموده است بآن كه معلوم است بدون مدبّر كامل وجود پيدا نميكند استدلال بر معاد فرموده باشد كه چنين قادر حكيمى بامر عبث اقدام نمينمايد و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى راههائى كه مسير كواكب سيّاره و مزيّن و آراسته بثوابت است ميباشد چنانچه گفته‌اند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آسمان داراى حسن و زينت است براى اثبات آن كه مردم مشرك يا منافق در سخنان مختلفى هستند در باره پيغمبر و امام و قرآن گاه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را ساحر و گاه شاعر و گاه مجنون خوانند و امام را گاه رياست طلب گاه شوخ و گاه بى‌سياست دانند قرآن را گاه سحر و گاه شعر و گاه افسانه نامند منصرف ميشود از دين حق كسيكه منصرف از هر حق و حقيقت و خير و سعادتى باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر در آياتش غفلت كردند بطور استهزاء ميپرسند كجا و كى خواهد بود روز مجازات ما بايد بآنها گفته شود آنروزى است كه در آتش جهنّم گداخته شويد بشما ميگويند بچشيد عذاب گداخته شدن خودتان را در آتش جهنّم اين همان بود كه شما در آمدنش عجله داشتيد و ميخواستيد وقتش را بدانيد و باور نميكرديد و در كافى از

جلد 5 صفحه 63

امام باقر عليه السّلام قول مختلف باختلاف در امر ولايت و يؤفك عنه من افك بكسانيكه منصرف از ولايتند و در نتيجه منصرف از بهشت شده‌اند تفسير شده و قمّى ره نيز اينمعنى را نقل نموده و خرّاصون را بكسانيكه بحدس و مظنّه در دين رأى دادند نه بعلم و يقين تفسير فرموده است و حقير باين ملاحظه و حفظ ظاهر آيه و اقوال مفسرين بيان را مبنى بر تعميم در قول مختلف و ترديد در خرّاصون نمودم و اللّه تعالى اعلم بالصواب.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَ الذّارِيات‌ِ ذَرواً «1» فَالحامِلات‌ِ وِقراً «2» فَالجارِيات‌ِ يُسراً «3» فَالمُقَسِّمات‌ِ أَمراً «4»

قسم‌ ‌به‌ بادهاي‌ پراكنده‌ كننده‌ خاكها ‌که‌ گرد ‌باشد‌. ‌پس‌ بابرها ‌که‌ برداشت‌ آبها و باران‌ مي‌كنند: ‌پس‌ بكشتيها ‌که‌ ‌بر‌ روي‌ دريا بآساني‌ سير مي‌كنند ‌پس‌ بملائكه‌ ‌که‌ تقسيم‌ ارزاق‌ و امور ميكنند.

وَ الذّارِيات‌ِ ذَرواً و ‌او‌ قسم‌ و ‌در‌ باب‌ قسم‌ بايد باسم‌ جلاله‌ ‌باشد‌ باللّه‌ تاللّه‌ و اللّه‌ چه‌ ‌در‌ باب‌ مرافعه‌ و چه‌ ‌در‌ ايجاب‌ شي‌ء مثل‌ نذر و عهد و چه‌ ‌در‌ باب‌ رفع‌ حد ‌در‌ قذف‌ ‌بين‌ زوج‌ و زوجه‌، لكن‌ خداوند ‌به‌ مخلوقاتش‌ قسم‌ ياد ميكند ‌از‌ باب‌ بيان‌ آثار قدرت‌ ‌خود‌ ‌که‌ ‌در‌ واقع‌ قسم‌ بقادر متعال‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ آثار قدرت‌ ‌از‌ ‌او‌ ظاهر ‌شده‌ و ذاريات‌ بادها ‌است‌ ‌که‌ گرد ‌باشد‌ ‌که‌ گاه‌ ‌باشد‌ پراكنده‌ ميكند چنانچه‌ مثل‌ مي‌زند ميفرمايد: وَ اضرِب‌ لَهُم‌ مَثَل‌َ الحَياةِ الدُّنيا كَماءٍ أَنزَلناه‌ُ مِن‌َ السَّماءِ فَاختَلَطَ بِه‌ِ نَبات‌ُ الأَرض‌ِ فَأَصبَح‌َ هَشِيماً تَذرُوه‌ُ الرِّياح‌ُ كهف‌ ‌آيه‌ 43.

فَالحامِلات‌ِ وِقراً ابرها ‌که‌ ‌از‌ درياها آب‌ ‌بر‌ ميدارند و حمل‌ ميكنند و اطراف‌ زمين‌ ميبارند و وقر سنگيني‌ ‌است‌، چنانچه‌ ميفرمايد: وَ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ

جلد 16 - صفحه 264

فِي‌ آذانِهِم‌ وَقرٌ ‌يعني‌ گوش‌ ‌آنها‌ سنگين‌ ‌شده‌ نمي‌شنوند.

فَالجارِيات‌ِ يُسراً كشتيها ‌با‌ ‌آن‌ همه‌ ثقالت‌ و سنگيني‌ ‌از‌ افراد و امتعه‌ دارد بسهولت‌ و آساني‌ روي‌ آب‌ سير مي‌كند، چنانچه‌ ميفرمايد: وَ الفُلك‌َ تَجرِي‌ فِي‌ البَحرِ بِأَمرِه‌ِ حج‌ ‌آيه‌ 64.

فَالمُقَسِّمات‌ِ أَمراً ملائكه‌ ‌که‌ بامر الهي‌ تقسيم‌ امور مي‌كنند ‌بين‌ خلايق‌ و مقسم‌ ارزاق‌ هستند، و ‌از‌ ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ مسندا ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) روايت‌ كرده‌

(‌قال‌ ‌إبن‌ كوا سئل‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) ‌عن‌ الذاريات‌ ذروا ‌قال‌: هي‌ الريح‌ و ‌عن‌‌-‌ الحاملات‌ وقرا ‌فقال‌: هي‌ السحاب‌ و ‌عن‌ الجاريات‌ يسرا ‌فقال‌: هي‌ السفن‌ و ‌عن‌‌-‌ المقسمات‌ امرا ‌فقال‌: هي‌ الملائكة)

و ‌از‌ شيخ‌ طوسي‌ ‌در‌ تهذيب‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ روايت‌ كرده‌

(‌في‌ قول‌ اللّه‌ عز و جل‌. فالمقسمات‌ امرا ‌قال‌: الملائكة تقسم‌ ارزاق‌ بني‌ آدم‌ ‌من‌ طلوع‌ الفجر ‌الي‌ طلوع‌ الشمس‌ فمن‌ نام‌ فيما ‌بين‌ هما نام‌ ‌عن‌ رزقه‌).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- «و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم می‌کنند» (فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً).

به این ترتیب سخن از بادها، سپس ابرها، و بعد از آن نهرها، و سر انجام روئیدن گیاهان است که تناسب نزدیکی با مسأله معاد که بعد از آن آمده دارد، زیرا می‌دانیم که یکی از دلائل امکان معاد مسأله زنده کردن زمینهای مرده به وسیله نزول باران است که بارها در قرآن با عبارات مختلف ذکر شده است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع